جدول جو
جدول جو

معنی عماری کش - جستجوی لغت در جدول جو

عماری کش
(بُ)
کشندۀ عماری. که عماری را از سویی به سویی و از جایی به جایی برد. ساربان. عماری دار. (ازآنندراج). کجاوه کش. رجوع به عماری شود:
ببستند اسپان جنگی در اوی
هم اشتر عماری کش و راه جوی.
فردوسی.
ده و دو هزار اشتر بارکش
عماری کشان ششصد و شصت و شش.
فردوسی.
در عمارت نشست با دل خوش
ماه در موکبش عماری کش.
نظامی.
عماری و اشتر به هرای زر
عماری کشان جمله زرین کمر.
نظامی.
عماری کش نور خورشید باش
نه ترک عماری بر امید باش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
عماری کش
آنکه عماری را راه برد کجاوه کش
تصویری از عماری کش
تصویر عماری کش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه دشمن بزرگان و بلندطبعان بود. کشندۀ طبایع عالی. دشمن مردم دانا و هشیار:
همای کش تراز این کرکسان جیفه نهاد
ندیده ام که ز عنقا کنند طعم عقاب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از عماری یکی
تصویر عماری یکی
کجاوه یکی همخانه
فرهنگ لغت هوشیار